مفهوم مدیریت فعال در ترید یا Active Management چیست و چه کاربردی دارد؟
اصطلاح مدیریت فعال در شرایطی مورد استفاده قرار میگیرد که یک سرمایهگذار، یک مدیر مالی یا گروهی از افراد حرفهای، پرتفوی سرمایهگذاری را زیر نظر گرفته و تصمیماتی مانند خرید، فروش یا نگهداری داراییها را برای آن میگیرند. به طور معمول، موفقیت یک مدیر مالی بر اساس ثبت عملکردی بهتر از یک معیار شاخص و در عین حال، دستیابی به اهدافی مانند مدیریت ریسک، کاهش مالیات، و پیروی از استانداردهای ESG وابسته است.
مفهوم مدیریت فعال در ترید یا Active Management چیست و چه کاربردی دارد؟
مدیران فعال معتقدند اگر یک سرمایهگذار به عملکردی مشابه یا کمی بهتر از شاخص بازار راضی نیست، استفاده از مدیریت فعال برای او مناسبتر است.
فرآیند مدیریت فعال در ترید از سه مرحله اصلی تشکیل شده است: برنامهریزی، اجرا و بازخورد.
۱. مرحله برنامهریزی: در این مرحله، اهداف و محدودیتهای سرمایهگذار مشخص میشوند و بر اساس آنها، یک بیانیه سیاست سرمایهگذاری ایجاد میشود. این بیانیه شامل الزامات گزارشدهی، دستورالعملهای تعدیل، ارتباطات داراییهای سرمایهگذاری شده، هزینه مدیریت و استراتژی معاملاتی است. سپس، مدیر فعال پیشبینیهای خود را در مورد میزان ریسک و احتمال سود داراییها آماده کرده و تخصیص دارایی را بر اساس آنها انجام میدهد.
۲. مرحله اجرا: در مرحله اجرا، پس از ساخت و بازنگری پرتفوی، آن پیادهسازی میشود. مدیران فعال استراتژیهای سرمایهگذاری خود را با توجه به انتظارات بازار سرمایه و اطلاعات به دست آمده، برای خرید اوراق بهادار اجرا میکنند. این اقدام بهینهسازی پرتفوی را با سطح ریسکپذیری سرمایهگذار هماهنگ میکند.
۳. مرحله بازخورد: در مرحله بازخورد، سرمایه از طریق متعادل سازی پرتفوی با استفاده از اطلاعات IPS مدیریت میشود. عملکرد پرتفوی نیز به صورت دورهای توسط سرمایهگذار ارزیابی میشود تا از تحقق اهداف پیش تعیین شده اطمینان حاصل شود.
مثالی از مدیریت فعال
سرمایهگذارانی که به مدیریت فعال اعتقاد دارند، از اشکال قویتر فرضیه بازار کارا حمایت نمیکنند. برعکس، حامیان این رویکرد معتقدند که سرمایهگذارانی که به طور فعال در بازار حضور دارند و از فرصتهای نوسانات مکرر بازار بهره میبرند، میتوانند به عملکرد بهتری نسبت به سرمایهگذارانی که به صورت منفعلی صرفاً به شاخصهای بازار روی میآورند، دست یابند.
تفاوت مدیریت فعال با مدیریت منفعل
در مدیریت فعال، مدیران به متغیرهای بازار سرمایه واکنش نشان میدهند و استراتژیهای خود را بر اساس آنها تنظیم میکنند، در حالی که در مدیریت منفعل، سرمایهگذاران به این متغیرها واکنش نشان نمیدهند و سرنوشت سبد سرمایهگذاری آنها به یک شاخص خاص گره خورده است.
در مدیریت سبد سرمایهگذاری، باید بیانیه سیاست سرمایهگذاری ایجاد شود که استراتژی یک صندوق را تشریح میکند. به طور کلی، استراتژیهای سرمایهگذاری را میتوان به سه گروه اصلی تقسیم کرد:
- استراتژی سرمایهگذاری منفعل: به تغییرات بازار سرمایه واکنش نشان نمیدهد. برای مثال، یک سبد سرمایهگذاری که به شاخص S&P500 گره خورده، ممکن است در واکنش به تغییرات در ترکیب این شاخص، یک سری داراییها را اضافه یا حذف کند. اما به تغییر ارزش یک اوراق بهادار خاص در بازار واکنش نشان نمیدهد.
- استراتژی سرمایهگذاری فعال: به تغییرات بازار سرمایه واکنش نشان میدهد. مدیریت فعال یک سبد سرمایهگذاری به این معناست که وزن داراییهای آن معمولاً با وزن داراییهای سبد سرمایهگذاری معیار، متفاوت است. تفاوت وزن داراییها در واقع انتظارات متفاوت مدیر فعال نسبت به کل بازار را نشان میدهد و هدف از این کار، ثبت عملکردی بهتر از سبد معیار (آلفا – Alpha) است.
- استراتژی سرمایهگذاری نیمهفعال: رویکردی بهبود یافته نسبت به شاخص است که در آن آلفا دنبال شده، اما ریسک فاصله گرفتن از معیار بیشتر مورد توجه قرار میگیرد.
مزایای استفاده از مدیریت فعال شامل امکان انتخاب از میان انواع داراییها و استراتژیهای سرمایهگذاری است. برخی از دلایلی که سرمایهگذاران را به سمت مدیریت فعال سوق میدهد عبارتند از:
- اعتقاد سرمایهگذاران به این که میتوانند از طریق مدیریت فعال (حداقل در کوتاه مدت) عملکرد بهتری نسبت به بازار یا یک شاخص خاص داشته باشند.
- امکان انتخاب مدیران فعال ماهر تر.
- مدیریت نوسانات به شکل متفاوت با کل بازار.
- پیروی از یک استراتژی خاص برای تطابق با اهداف سرمایهگذاری.
- دسترسی به داراییهای جایگزین که با بازار ارتباط مستقیم ندارند، مانند املاک.
معایب استفاده از مدیریت فعال شامل کارمزدهای بالاتر نسبت به مدیریت منفعل است. این به دلیل هزینههای بیشتری است که سرمایهگذار باید برای کمک از مشاوران متخصص در سرمایهگذاری فعال و همچنین عملکرد مناسب پرتفوی خود نسبت به کل بازار، پرداخت کند.
علاوه بر این، اگر مدیران فعال در سرمایهگذاری انتخاب ضعیفی داشته باشند، احتمال ضرر وجود دارد، حتی اگر فرآیند مدیریت فعال در ترید نتیجه خوبی داشته باشد. در برخی موارد، پرتفوی تحت نظر مدیران فعال معمولاً عملکرد ضعیفتری نسبت به پرتفوی مدیریت منفعل دارد.
آیا مدیریت فعال در ترید برای شما مناسب است؟
مدیریت فعال در ترید به این معناست که یک مدیر سرمایهگذاری حرفهای تصمیم میگیرد چه زمانی، چه مقدار از کدام دارایی را خریداری یا به فروش برساند. در این روش مدیریت، هدف داشتن عملکرد بهتر در مقایسه با یک «معیار» خاص است. این در مقابل مدیریت منفعل قرار دارد، که در آن یک سبد دارایی قرار است عملکردی مشابه یا اندکی بهتر از یک شاخص داشته باشند. بنابراین اگر به دنبال یک استراتژی سرمایهگذاری کوتاه مدت هستید که پتانسیل بازدهی بالاتری داشته باشد، مدیریت فعال میتواند انتخابی مناسبی برای شما باشد. البته پیش از سرمایهگذاری در صندوق مدیریت فعال یا استخدام یک مدیر فعال حرفهای، حتما تحقیقات کاملی انجام دهید و ریسکهای بالقوه آن را درک کنید.